
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۹۶۶
۱
رگ لعل است ازدلهای خونین قد دلجویش
زجانهای پریشان رشته جان است هرمویش
۲
قبای اطلس افلاک شد پیراهن یوسف
زبس پیچید درمغز پریشان جهان بویش
۳
ز هر زخم نمایان مشرق خورشید می گردد
شهیدی (را) که باشد شمع بالین پرتو رویش
۴
سجود آسمانها حلقه بیرون درباشد
چه باشد سجده من در حضور طاق ابرویش
تصاویر و صوت

نظرات