صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۹۸

۱

نمک خال بود داغ تمنای ترا

شور لیلی است سیه خانه سودای ترا

۲

بر جبین همچو گهر گرد یتیمی دارد

دید تا شبنم گل، چهره زیبای ترا

۳

خضر از دامن یک عمر ابد دست نداشت

کیست از دست دهد زلف دلارای ترا؟

۴

طوق هر فاخته ای حلقه ماتم می شد

سرو می دید اگر قامت رعنای ترا

۵

دو جهان در نظرش دست نگارین گردد

هر که در چشم کشد خاک کف پای ترا

۶

که گل از شمع تو چیند، که گرفته است به بر

پرده شرم چو فانوس سراپای ترا

۷

پر مقید به تماشای خود ای ماه مباش

آفتابی نکند آینه، سیمای ترا!

۸

ما که داریم ز دل، دیدن روی تو دریغ

چون به آیینه پسندیم تماشای ترا؟

۹

مانده در عقده حیرت نفس موی شکاف

بوسه چون راه برد لعل شکرخای ترا؟

۱۰

چشم صائب به کجای تو نظرباز شود؟

شوخی چشم غزال است سراپای ترا

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۲۶۹

نظرات