صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۲۳۵

۱

عندلیب ما ندارد تاب استغنای گل

می شود دست و دل ما سرد از سرمای گل

۲

ما به روی گرم چون پروانه عادت کرده ایم

چشم چون شبنم نمی دوزیم برسیمای گل

۳

آفتابش برلب بام است و شادی می کند

گریه شبنم بود بر خنده بیجای گل

۴

رنگی از هستی ندارد نقطه مرهوم من

شوخ چشمی می کنم چون شبنم از بالای گل

۵

پند ناصح می کند تاثیر اگرباد بهار

از دماغ بلبلان بیرون برد سودای گل

۶

روزگاری آبروی ناله را بردی بس است

شرم دار ای عندلیب از طبع بی پروای گل

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۴۳

نظرات