صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۳۱۹

۱

ساغر می کی بشوید گرد غم از سینه‌ام

همچو جوهر ریشه کرده زنگ در آیینه‌ام

۲

هر سر مویم چو سوزن رخنه‌ای دارد ز غم

مشرق آه است چون مجمر سراسر سینه‌ام

۳

گرچه خود عاجزترم از مور در جنگاوری

ناخن شیر از جگرها می‌دماند کینه‌ام

۴

لاله‌زاری در جگر دارم ز زخم مشک‌سود

می‌چکد چون نافه خون از خرقه پشمینه‌ام

۵

حرف مهر از دشمن خونخوار باور می‌کنم

داغ دارد صبح را در ساده‌لوحی سینه‌ام

۶

سینه‌ام از پرتو داغ است روشن اینچنین

از فروغ این گهر فانوس شد گنجینه‌ام

۷

بس که دارم بر جگر سوراخ‌ها از نیش خلق

سُفته می‌آید برون گوهر ز بحر سینه‌ام

۸

تا گذشتم همچو صائب از می لعلی قبا

چون ردای زاهدان در مجلس می پینه‌ام

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۸۵
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۴۳۳

نظرات