صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۳۲۰

۱

نیست از گردون غباری بر دل بی‌کینه‌ام

جلوه طوطی کند زنگار در آیینه‌ام

۲

سبزه من می‌کند نشو و نما در زیر سنگ

نیست کوه غم گران بر خاطر بی‌کینه‌ام

۳

نیستم محتاج کسوت چون فقیران دگر

همچو به می‌روید از تن خرقه پشمینه‌ام

۴

گرچه صد پیراهن از خورشید روشن‌تر شدم

همچنان در خلوت روشن‌ضمیران پینه‌ام

۵

می‌کند روز جزا بر طفل بازیگوش من

صبح شنبه را خمار عشرت آدینه‌ام

۶

مهره گل گشتم از گرد کسادی گرچه بود

کشتی دریایی از آب گهر گنجینه‌ام

۷

من که از نظاره یوسف نمی‌رفتم ز جا

نوخطی دیدم که بازی کرد دل در سینه‌ام

۸

نیست صائب بر دل صاف من از دشمن غبار

طوطی خوش حرف سازد زنگ را آیینه‌ام

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۸۶

نظرات

user_image
فرید
۱۳۹۶/۱۱/۱۳ - ۰۷:۳۶:۴۳
بیت 3 مصرع 2 فکر کنم به جایه BE باید نوشت MOO