
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۵۰۶
۱
شبی صدبار بر گرد دل افکار میگردم
به بوی یوسفی بر گرد این بازار میگردم
۲
چنان افتاده از پرگار طاقت نقطه جانم
که بر گرد سر هر نقطه چون پرگار میگردم
۳
خدا این طفل را ببخشد خواب آسایش
شبی صد بار از فریاد دل بیدار میگردم
۴
کباب نسر طایر میکند خون گریه از شوقم
من ناکس چو کرکس در پی مردار میگردم
۵
ز بوی گلشن فردوس پهلو میکنم خالی
سبکروحم هوا تا خوردهام بیمار میگردم
۶
اگرچه نقش دیوارم به ظاهر در گرانخوابی
اگر رنگ از رخ گل میپرد بیدار میگردم
۷
چنان سرشار افتاده است صائب خارخار من
که بر گرد سر خار سر دیوار میگردم
تصاویر و صوت


نظرات