صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۵۴۷

۱

نگاه گرم را سرده به جانم تا دلی دارم

مرا دریاب ای برق بلا تا حاصلی دارم

۲

تمنای رهایی چون به گرد خاطرم گردد

تو غافل گیر و من مرغ نگاه غافلی دارم

۳

به ناخن جوی شیر از سنگ می باید برآوردن

به این بی دست و پایی طرفه کار مشکلی دارم

۴

نپیچم گردن تسلیم اگر دشمن سرم خواهد

اگر چه تنگدست افتاده ام دست و دلی دارم

۵

تو ای زاهد برو در گوشه محراب ساکن شو

که من چون درد و داغ عشق جا در هر دلی دارم

۶

عجب دارم به دیوان قیامت در حساب آیم

که من از دفتر ایجاد، فرد باطلی دارم

۷

به من باد مخالف حمله می آرد، نمی داند

که من چون دامن تسلیم در کف ساحلی دارم

۸

زبیقدری چنین بی دست و پا گردیده ام صائب

اگر دست مرا گیرند دست قابلی دارم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۵۰۵

نظرات