صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۵۵۷

۱

ز خال عنبرین افزون ز زلف یار می‌ترسم

همه از مار و من از مهره این مار می‌ترسم

۲

بلای مرغ زیرک دام زیر خاک می‌باشد

ز تار سبحه بیش از رشته زنار می‌ترسم

۳

از آن چون شبنم گل خواب در چشم نمی‌گردد

که از چشم تماشایی بر این گلزار می‌ترسم

۴

به گرد چشم او گشتن چو مژگان آرزو دارم

ز خوی نازک آن نرگس بیمار می‌ترسم

۵

ز خواب غفلت صیاد ایمن نیستم بر جان

شکار لاغرم از تیغ لنگردار می‌ترسم

۶

خطر در آب زیر کاه بیش از بحر می‌باشد

من از همواری این خلق ناهموار می‌ترسم

۷

ز بس نامردمی از چشم نرم مردمان دیدم

اگر بر گل گذارم پا ز زخم خار می‌ترسم

۸

چه باشد پشت و روی اژدها در پله بینش

نه از اقبال می‌بالم نه از ادبار می‌ترسم

۹

ز تیر راست رو چشم هدف چندان نمی‌ترسد

که من از گردش گردون کج‌رفتار می‌ترسم

۱۰

سرشک گرم را در پرده دل می‌کنم پنهان

بر آب این گهر از سردی بازار می‌ترسم

۱۱

بد از نیکان و نیکی از بدان پر دیده‌ام صائب

ز خار بی‌گل افزون از گل بی‌خار می‌ترسم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۵۲۰
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۵۱۰

نظرات

user_image
ستارک s.khoshnevis@yahoo.com
۱۳۸۹/۰۵/۲۸ - ۱۵:۱۶:۲۸
دوستان عزیز سایت گنجورپیرو حاشیه ای که بر غزل شماره 52 از صائب تبریزی نگاشتم این ابیات را نیز در ارتباط با غزل حاضر تقدیم میکنم. به نظر می رسد نسخه های متفاوتی از اشعار این بزرگمرد وجود دارد. انتشار و باز انتشار چندین باره ابیات در صورتی که ناکامل باشند سبب فراموشی و یا نقص ابیاتی خواهد شد که دستکم در ذهن اعضای جامعه مجازی جای می گیرد. لطفا بررسی فرمایید. بنده به محض اطلاع از منبع این ابیات، آن را در اختیار شما خواهم گذاشت.ز خال عنبرین افزون ز زلف یار میترسمهمه از مار و من از مهره ی این مار میترسمز خواب غفلت صیاد ایمن نیستم از جانشکار لاغرم از تیغ لنگر دار میترسمخطر در آب زیر کاه بیش از بحر میباشد...من از همواری این خلق نا هموار میترسمز بس نامردمی از چشم نرم دوستان دیدماگر بر گل گذارم پا ز زخم خار میترسمز تیر راست رو چشم هدف چندان نمیترسمکه من از گردش گردون کج رفتار میترسمبلای مرغ زیرک دام زیر خاک میباشدز تار سبحه بیش از رشته ی زنّار میترسمبد از نیکان و نیکی از بدان بس دیده ام صاءبز خار بی گل افزون از گل بی خار میترسمدرود بیکران و سپاس فراوان
پاسخ: با تشکر، متن قبلی:ز خال عنبرین افزون ز زلف یار می‌ترسمهمه از مار و من از مهرهٔ این مار می‌ترسمبلای مرغ زیرک دام زیر خاک می‌باشدز تار سبحه بیش از رشتهٔ زنار می‌ترسمازان چون شبنم گل خواب در چشمم نمی‌گرددکه از چشم تماشایی برین گلزار می‌ترسمخطر در آب زیرکاه بیش از بحر می‌باشدمن از همواری این خلق ناهموار می‌ترسمز تیر راست رو، چشم هدف چندان نمی‌ترسدکه من از گردش گردون کجرفتار می‌ترسمبد از نیکان و نیکی از بدان پر دیده‌ام صائبز خار بی گل افزون از گل بی خار می‌ترسمبا متن پیشنهادی شما جایگزین شد.
user_image
تردید
۱۳۹۴/۰۱/۲۵ - ۰۲:۵۵:۲۹
ز ترک ساغر و ساقی مگو بسیار می ترسم نه مایوسم ز لطف حق نه از اغیار می ترسم برون خواهم شد از قالب به لطف ساغر و ساقیز محراب ریا بیش از می و زنار می ترسم صفای باطن ما را مبین از ذکر و سجاده ز زهد خشک و بلوای دل بدکار می ترسم اگر عمری ز نادانی فریب آسمان خوردم ملالی نبود از قسمت ز مکر یار می ترسم اگر تیغم زنی جانا ندارم شکوه و دردی من از نیش زبان تلخ و زهر مار می ترسم خداوندا به تردیدم نمی دانم که می بخشی اگر از غیب آگاهی من از اقرار می ترسم
user_image
مجتبی آموزگار
۱۳۹۴/۱۲/۰۷ - ۲۳:۲۷:۲۷
من هیچ دانشی از ادبیات فارسی ندارم و تنها از لطایف و ظرایف ادبی و مفاهیم عرفانی و اخلاقی در اشعار بزرگان بهره میبرم. در کتابهای آیین نگارش فعلی اصرار زیادی بر نادرستیِ استفاده از «میباشد» وجود دارد. در این غزل از حضرت صائب شاهد استفاده از «میباشد» به جای «است» هستیم. از شما اساتید خواهش می‌کنم توضیح دهید که آیا استفاده از «می‌باشد» بتمامی نادرست است یا موارد استثنایی برای استفاده از آن وجود دارد.
user_image
روفیا
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۱۳:۱۷:۲۲
مجتبی آموزگار گرامیدرستی یا نادرستی واژه "می باشد" امری قراردادی و اعتباریست. یک روز انسانها قرارداد میکنند درست باشد روزی نیز قرارداد را فسخ میکنند. یک روز قرارداد می کنیم به یک کاغذ به نام اسکناس اعتبار بخشیم و روز دیگر آن اعتبار را از آن سلب میکنیم. این قرارداد مانند کرامت انسانها یا حرمت مادر و پدر امری حقیقی نیست که از هزار سال پیش تا اکنون و هزار سال بعد همچنان پایدار بماند. در فرانسه و قطب و ماداگاسکار و فضا نیز اگر حق پدر و مادر و همسایه و هموطن و همنوع و... را پایمال کنیم و حق او را به جای نیاوریم یک قاعده الهی را زیر پا گذاشته ایم. و دچار خسران خواهیم شد. ولی اگر "می باشد" در زمان صاءب درست بوده و اکنون نادرست و ما همچنان بنویسیم "می باشد" تنها یک قرارداد بشری را که ممکن است در گذر زمان و از فراسوی مکان تغییر کند زیر پا گذاشته ایم.
user_image
دوستدار
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۲۲:۲۵:۵۳
جناب آموزگار، اگر باشد ، باشید ، دیده باشم ، گفته باشم و....داریم چرا می باشم ، می باشی ، می باشد ..( زمان حال اخباری از مصدر باشیدن ) نداشته باشیم؟؟ بگذریم که در گذشته سوم کس زمان حال ساده را برای آینده ( به وجه تمنایی ) به کار می برده اند. باشد ای دل ، که در میکده ها بگشایند گره از کارفروبسته ما بگشایند. باشد که هرگز گره ای در کارتان نباشد.
user_image
علیرضا
۱۳۹۸/۱۱/۱۰ - ۰۱:۳۳:۰۹
با سلام و احترامبیت پنجم مصراع اول به این صورت صحیح است:ز تیر راست رو چشمِ هدف چندان نمی‌ترسد
user_image
امیررضا ریاحی
۱۳۹۹/۰۶/۱۸ - ۱۲:۱۹:۳۶
ز تیر راست رو چشم هدف چندان نمیترسماحتمالا غلط است. باید باشد: ز تیر راست رو چشم هدف چندان نمیترسد