
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۵۵۷
ز خال عنبرین افزون ز زلف یار میترسم
همه از مار و من از مهره این مار میترسم
بلای مرغ زیرک دام زیر خاک میباشد
ز تار سبحه بیش از رشته زنار میترسم
از آن چون شبنم گل خواب در چشم نمیگردد
که از چشم تماشایی بر این گلزار میترسم
به گرد چشم او گشتن چو مژگان آرزو دارم
ز خوی نازک آن نرگس بیمار میترسم
ز خواب غفلت صیاد ایمن نیستم بر جان
شکار لاغرم از تیغ لنگردار میترسم
خطر در آب زیر کاه بیش از بحر میباشد
من از همواری این خلق ناهموار میترسم
ز بس نامردمی از چشم نرم مردمان دیدم
اگر بر گل گذارم پا ز زخم خار میترسم
چه باشد پشت و روی اژدها در پله بینش
نه از اقبال میبالم نه از ادبار میترسم
ز تیر راست رو چشم هدف چندان نمیترسد
که من از گردش گردون کجرفتار میترسم
سرشک گرم را در پرده دل میکنم پنهان
بر آب این گهر از سردی بازار میترسم
بد از نیکان و نیکی از بدان پر دیدهام صائب
ز خار بیگل افزون از گل بیخار میترسم
تصاویر و صوت


نظرات
ستارک s.khoshnevis@yahoo.com
پاسخ: با تشکر، متن قبلی:ز خال عنبرین افزون ز زلف یار میترسمهمه از مار و من از مهرهٔ این مار میترسمبلای مرغ زیرک دام زیر خاک میباشدز تار سبحه بیش از رشتهٔ زنار میترسمازان چون شبنم گل خواب در چشمم نمیگرددکه از چشم تماشایی برین گلزار میترسمخطر در آب زیرکاه بیش از بحر میباشدمن از همواری این خلق ناهموار میترسمز تیر راست رو، چشم هدف چندان نمیترسدکه من از گردش گردون کجرفتار میترسمبد از نیکان و نیکی از بدان پر دیدهام صائبز خار بی گل افزون از گل بی خار میترسمبا متن پیشنهادی شما جایگزین شد.
تردید
مجتبی آموزگار
روفیا
دوستدار
علیرضا
امیررضا ریاحی