صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۶۲۴

۱

شفق آلود شراب است مگر دستارم؟

که فتاده است به پا همچو سحر دستارم

۲

هیچ وقت از گرو باده نیامد بیرون

از سر پنبه میناست مگر دستارم؟

۳

چه کنی سرزنش من، که قضا می بندد

هر گل صبح به عنوان دگر دستارم

۴

با دستان سر و دستار ز هم نشناسند

ریشه چون صبح ندارد به جگر دستارم

۵

هیچ کس را گنهی نیست در آشفتن من

خودبخود گشت پریشان چو سحر دستارم

۶

عشق از آن جوش که در مغز من انداخت، هنوز

مضطرب چون کف دریافت به سر دستارم

۷

سر برون نازده از چاک گریبان وجود

رفت بر باد فنا همچو شور دستارم

۸

من و از کوی مغان پای کشیدن صائب؟

گرو باده نگیرند مگر دستارم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۵۴۳

نظرات