صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۶۵

۱

آب حیوان زند آب در میخانه ما

می گزد خضر لب از حسرت پیمانه ما

۲

از سر شیشه اگر پنبه بگیرد ساقی

گل ابری شود از گریه مستانه ما

۳

در دل ما نبود منزلتی دنیا را

گنج افتاده ز طاق دل ویرانه ما

۴

دانه سوخته خال، پر و بال رساند

بر لب کشت همان خال بود دانه ما

۵

چند از دور کسی دست بر آتش دارد؟

رشته فرسود ادب شد پر پروانه ما

۶

صائب از بس که پریشانی خاطر جمع است

جغد وحشت کند از سایه ویرانه ما

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۳۰۰
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۱۹۶

نظرات