
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۷۸۴
۱
در عین وصل داغ جدایی چو لاله ام
خالی و پر ز ماه چو آغوش هاله ام
۲
شد تشنه تر ز باده روشن پیاله ام
خالی و پر ز ماه چو آغوش هاله ام
۳
مجنون من به گوش فلک حلقه می کشید
روزی که بود ناف غزالان پیاله ام
۴
هر دانه ای به دام نمی آورد مرا
باشد ز کوه قاف چو عنقا نواله ام
۵
پیر مرا فسرده نسازد چو دیگران
با کهنگی جوان چو می دیر ساله ام،
۶
ز افسردگی اگر می لعلی کنم به جام
چون لاله خون مرده شود در پیاله ام
۷
داغی که بود بر جگر از چشم لیلیم
شد تازه از سیاهی چشم غزاله ام
۸
دیگر عنان دل نتواند نگاه داشت
صائب به گوش هر که رسد آه و ناله ام
تصاویر و صوت

نظرات