صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۸۳۹

۱

این سطرهای آه که هرجا نوشته‌ایم

از روی آن دو زلف چلیپا نوشته‌ایم

۲

بر زخم جوی شیر نمک‌ها فشانده است

سطری که ما به صفحه خارا نوشته‌ایم

۳

گاهی که حرف زلف و خط و خال گفته‌ایم

بر کودکان برات تماشا نوشته‌ایم

۴

افتاده است شق چو قلم بر زبان ما

تا از دل دو نیم سخن وانوشته‌ایم

۵

نتوان هزار سال به طوفان نوح شست

شرحی که ما به دل ز تمنا نوشته‌ایم

۶

هرچند نیست درد دل ما نوشتنی

از اشک خود دو سطر به سیما نوشته‌ایم

۷

رزق هزار خار درین دشت آتشین

بر دانه‌های آبله پا نوشته‌ایم

۸

ما شرح بی‌قراری مجنون خویش را

از موجه سراب به صحرا نوشته‌ایم

۹

صد پیرهن زیاده ز سودای یوسف است

سودی که ما به خویش ز سودا نوشته‌ایم

۱۰

هرچند غرقه‌ایم، همان از حباب و موج

مکتوب سر به مهر به دریا نوشته‌ایم

۱۱

بر صفحه دلی که غم عشق را سزاست

ما شوخ‌دیدگان غم دنیا نوشته‌ایم

۱۲

در خواب غفلت است فلک، ورنه ما ز آه

طومارها به عالم بالا نوشته‌ایم

۱۳

از پست‌فطرتی است که ما رزق خویش را

بر خوشه بلند ثریا نوشته‌ایم

۱۴

دست ز کار رفته ما نیست بی‌شعور

از نبض، خط راه مسیحا نوشته‌ایم

۱۵

بر فرد آفتاب قلم می‌کشیم ما

تا نسخه‌ای از آن رخ زیبا نوشته‌ایم

۱۶

صائب ز طبع نازک روشندلان عهد

شرمنده‌ایم شعر به هرجا نوشته‌ایم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۶۴۶
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۵۴۲

نظرات