
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۹۵۹
۱
در سخن بر نیاید آوازم
نیست اندیشه ای ز غمازم
۲
در کمانخانه فلک چون تیر
به پر عاریه است پروازم
۳
نیست ناخن به دل زنی هر جا
بینواتر ز رشته سازم
۴
آن ضعیفم که می شود چون چشم
پر کاهی حجاب پروازم
۵
چون شود با تو ساز صحبت من؟
تو برون ساز و من درون سازم
۶
نیست ممکن مرا نهان کردن
پرده در همچو گوهر رازم
۷
گرچه در گوشمال عمرم رفت
نشد آهنگ، بخت ناسازم
۸
می رسد همچو سرو از آزادی
از زمین تا به آسمان نازم
۹
آن سپندم که در حریم ادب
نشنیده است آتش آوازم
۱۰
دلی از ناله می کنم خالی
گر بود همچو نای دمسازم
۱۱
چه کندبحر و کان به همت من؟
کاسه آشام و کیسه پردازم
۱۲
چون جرس، ماندگان قافله را
می رساند به منزل آوازم
۱۳
در قفس بس که مانده ام صائب
رفته از یاد ذوق پروازم
تصاویر و صوت


نظرات