صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۲۳۸

۱

گهی در بحر سرگردان و گاهی در سرابم من

ز خشک و تر چو موج از خوش عنانی در عذابم من

۲

نمی سوزد دلی بر من مگر اشک کبابم من؟

به خونم عالمی تشنه است پنداری شرابم من

۳

خرابات وجود من عمارت برنمی دارد

عبث در فکر تعمیر دل پر انقلابم من

۴

به جز کسب هوا از من دگر کاری نمی آید

درین دریای پر آشوب پنداری حبابم من

۵

اگر چه حرف بیجا بر زبان هرگز نمی آرم

خجل از خویش دایم چون سؤال بی جوابم من

۶

به خاک افتم ز تخت سلطنت چون در خمار افتم

چو آید گردن مینا به کف مالک رقابم من

۷

اگر چه می کند تعمیر دلها گفتگوی من

مهیای شکستن همچو فرد انتخابم من

۸

هوای گردش چشمی ربوده است اختیارم را

ازان گه مست و گه مخمور و گاهی مست خرابم من

۹

به چشم کم مبین صائب مرا چون قطره شبنم

که میراب گل و آیینه دار آفتابم من

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۱۴۴

نظرات