
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۲۸۶
۱
دلنشین است ز بس گوشه غمخانه من
می رود رو به قفا سیل ز ویرانه من
۲
ندهد تن به کشاکش دل دیوانه من
چون کمان زور بود قفل در خانه من
۳
باد دستی گره از خرمن من واکرده است
جمع در حوصله مور شود دانه من
۴
می شود نخل برومند سبکبار از سنگ
سخن سخت گران نیست به دیوانه من
۵
منم آن طایر رم خورده ز پرواز که شد
ریزش بال و پر خویش پریخانه من
۶
غافل از حق به گرفتاری دنیا نشوم
گره دام بود سبحه صد دانه من
۷
شمع سرگرم ز بی تابی من می گردد
گردش جام بود گردش پروانه من
۸
چرخ سنگین دل اگر تیغ به فرقم بارد
سایه بید بود بر سر دیوانه من
۹
نیست بی چاشنی مهر و محبت سخنم
گوش را تنگ شکر می کند افسانه من
۱۰
می شود صورت دیوار ز حیرت صائب
هر که آید به تماشای صنمخانه من
تصاویر و صوت


نظرات