صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۴۹۸

۱

چه باشد حاصل مرغ چمن ای گلعذار از تو؟

که از گل می خورد صد کاسه خون هردم بهار از تو

۲

مکرر بر سر بالین شبنم آفتاب آمد

نشد روشن شود یک بار چشم اشکبار از تو

۳

مرا شرمنده کردی از دل امیدوار خود

مبادا هیچ کافر در جهان امیدوار از تو!

۴

شد از سنگینی بیماریم دل نرم دشمن را

به پنهان دیدنی هرگز نگشتم شرمسار از تو

۵

به تلخی می توانی شکرستان کرد عالم را

که دارد آرزوی بوس و امید کنار از تو؟

۶

به جامی دستگیری کن خمارآلوده خود را

چرا ای ابر رحمت بر دلی ماند غبار از تو؟

۷

مرا خود نیست یارای سؤال، آخر چه می گویی

اگر پرسد گناه من کسی روز شمار از تو

۸

به قسمت راضیم ای سنگدل دیگر چه می خواهی؟

خمار بی شراب از من، شراب بی خمار از تو

۹

نمی شد زخمی تیغ تغافل اینقدر صائب

اگر می بود ممکن قطع امید ای نگار از تو

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۲۷۲

نظرات