صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۸۹۲

۱

طومار عمر طی شد و غافل نشسته ای

برخاست شور حشر و تو کاهل نشسته ای

۲

در وادیی که برق خورد نیش کاهلی

از غفلت آرمیده چو منزل نشسته ای

۳

نیلوفر سپهر به خون تو تشنه است

ای لاله شکفته چه غافل نشسته ای

۴

خضر رهی و پشت به دیوار داده ای

آیینه ای، چه سود که در گل نشسته ای

۵

بر چهره ات چگونه در فیض وا شود؟

آخر کدام شب به در دل نشسته ای؟

۶

در کعبه ای و پشت به محراب کرده ای

هم محملی به لیلی و غافل نشسته ای

۷

چندین هزار مرحله می بایدت برید

تا روشنت شود که به منزل نشسته ای

۸

این آن غزل که فیضی شیرین کلام گفت

در دیده ام خلیده و در دل نشسته ای

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۷۰۴
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۴۸۱

نظرات