صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۹۶۹

۱

تجلی سنگ را نومید نگذاشت

مترس از دورباش لن ترانی

۲

خموشی را امانت دار لب کن

پشیمانی ندارد بی زبانی

۳

شراب کهنه و یار کهن را

غنیمت دان چو ایام جوانی

۴

به حرف عشق سرگرم که باشد

حیات شمع از آتش زبانی

۵

اگر عاشق نمی بودیم صائب

چه می کردیم با این زندگانی؟

۶

زهی رویت بهار زندگانی

به لعلت زنده نام بی نشانی

۷

دو زلفت شاهراه لشکر چین

دو چشمت خوابگاه ناتوانی

۸

دو روزی شوق اگر از پا نشیند

شود ارزان متاع سرگرانی

۹

بدآموز هوس عاشق نگردد

نمی آید ز گلچین باغبانی

۱۰

مکن چون خضر بر خود راه را دور

که نزدیک است راه جانفشانی

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۵۲۲

نظرات

user_image
م اورومی
۱۳۹۷/۰۲/۱۰ - ۰۲:۰۱:۵۶
بیت "اگر عاشق نمی بودیم..."بسیار ساده ولی عمیق است ،ناله نی مولانا و پرسش و
پاسخ از هستی است.همان یادگار حافظ است که در گنبد میناست و نیز جلوه ای از مفاهیم مدرن اگزیستانسیال می باشد....
user_image
آرام نوبری نیا
۱۳۹۹/۰۶/۰۸ - ۱۴:۵۶:۲۲
با سلام و درود،این غزل در بیت اول قافیه ندارد، احتمالا این بیت میتواند بجای بیت اول بنشیند!زهی رویت بهار زندگانی به لعلت زنده نام بی نشانیشاد و پیروز باشید