
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۷۴۴
۱
مگذار بر زمین دل شبها پیاله را
از باده برگ لاله کن این داغ لاله را
۲
نتوان ز من گرفت به عمر دراز خضر
کیفیت بلند شراب دو ساله را
۳
ساقی چنان خوش است که گر می کمی کند
پر می کند به گردش چشمی پیاله را
۴
اشک است غمگسار دل داغدیدگان
شبنم کند خنک جگر گرم لاله را
۵
تأثیر ناله در دل سنگین فزونترست
در کوه، جلوه های دوبالاست ناله را
۶
پروانه نجات بود درد و داغ عشق
شیرازه کن به رشته جان این رساله را
۷
رویی کز او ستاره من سوخت چون سپند
در خون کشید مردمک چشم هاله را
۸
نتوان به چشم یار ز شوخی نگاه کرد
وحشت بود ز سایه خود این غزاله را
۹
رخسار او ز گریه من خط سبز یافت
خون مشک می شود به جگر برگ لاله را
۱۰
صائب توان به زور شراب کهن کشید
از سینه ریشه های غم دیرساله را
تصاویر و صوت


نظرات