صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۷۵۲

۱

شد بی صفا ز خاک سیه کاسه آب ما

آخر به رنگ ظرف برآمد شراب ما

۲

از اشک تلخ ما کف خاکی نگشت سبز

نگرفت دست هیچ سبویی شراب ما

۳

ما با خیال روی تو در خواب رفته ایم

یوسف نقاب بسته درآید به خواب ما

۴

در قلزمی که موج بود تیغ آبدار

از سرگذشت خویش چه گوید حباب ما؟

۵

تا چند زیر خرقه قدح را نهان کنیم؟

در پشت کوه چند بود آفتاب ما؟

۶

ما را اگر چه دست تصرف نداده اند

گیراتر از کمند بود پیچ و تاب ما

۷

ما گل به جای صید به فتراک بسته ایم

بلبل نفس گسسته رود در رکاب ما

۸

جز خط یار بر قلم ما نمی رود

داروی بیهشی است غبار کتاب ما

۹

زنهار خنده بر دل مجروح ما مکن

خونابه می کند نمکت را کباب ما

۱۰

در کام شعله، دم به شمار اوفتاده است

پر می زند هنوز ز خامی کباب ما

۱۱

ای شور حشر، از جگر ما بدار دست

خونابه می کند نمکت را کباب ما

۱۲

ای خم ز پرده پوشی ما در گذر که تاک

زنجیر پاره کرد ز زور شراب ما

۱۳

صائب اگر چه بال و پر ما شکسته است

سیمرغ را به چشم نیارد عقاب ما

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۲۱۰
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۳۸۸

نظرات