
صائب تبریزی
شمارهٔ ۳۶۸
۱
ترا که چتر زراندود آفتاب بود
هلال عید به اندازه رکاب بود
۲
همان خورم به رگ خواب نیش بیداری
اگر چه بسترم از پرده های خواب بود
۳
مزن به شیشه ما سنگ محتسب زنهار
کبوتر حرم ما بط شراب بود
نظرات