
صائب تبریزی
شمارهٔ ۴۸۵
۱
در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش
خط غبار گردید دیوار گلستانش
۲
کوتاه بود دستم تا داشت اختیاری
قالب چو کرد خالی شد بهله میانش
۳
آن شوخ پاکدامن تا لب ز باده تر ساخت
بوی امیدواری می آید از دهانش
نظرات