سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۱۸۸

۱

دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت

به سینه از هوس آتش تو داغ شکفت

۲

چرا به سر زنم شعله را چو پروانه

بدین نشاط که امشب گل چراغ شکفت

۳

ز بسکه جامه به تن تنگ بود زد صد چاک

گمان مبر که گل از دولت فراغ شکفت

۴

ز گشت کشت و تماشای باغ مستغنی است

به یک دو ساغر می هر که را دماغ شکفت

۵

همین نه زنده سعیداست بر امید لبت

که ز این هوا گل تصویر در ایاغ شکفت

تصاویر و صوت

نظرات