
سعیدا
شمارهٔ ۴۵۸
۱
تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام
بی لذت است میوه چو افتد ز شاخ، خام
۲
افتاده سایه از چه به دنبال آن کرام
عمری است می رود پی آن سرو خوشخرام
۳
دانی که لاله از چه قدح کرده پر ز خون
یعنی که باده بی رخ ساقی بود حرام
۴
افتادگی است پایهٔ بالا برآمدن
تا کم نمی شود نشود ماه نو تمام
۵
تفریق حق [و] باطل عالم به نقطه ای است
صورت یکی است گر بنویسند خام و جام
۶
خواهی به حق رسی ز دو عالم گذر نما
در قید آن مباش حلال است این حرام
۷
مستانه سوی جنت و دوزخ گذر کنیم
جامی اگر می ام دهد از جام پیر جام
۸
از سرمه مشت خاک در آن دیده بهتر است
چشمی که وابود به طمع همچو چشم دام
۹
روی توجه همه جز با ودود نیست
خواهی تو خاص باش سعیدا و خواه عام
تصاویر و صوت

نظرات