سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۴۹۶

۱

من نه آنم که زنم ساز و به خود گریه کنم

خنده بر چرخ بد انداز و به خود گریه کنم

۲

نیست جا این قدر شمع مرا چون فانوس

تا کشم شعلهٔ آواز و به خود گریه کنم

۳

بنما سرو قد خویش که من فاخته وار

تا شوم از همه ممتاز و به خود گریه کنم

۴

نیست آشفتگیم از گل رخسار کسی

چون خیال تو کنم ناز و به خود گریه کنم

۵

من حسرت زده را باده از آن خم مدهید

که خبردار شوم باز و به خود گریه کنم

۶

چرخ اگر آب دهد از دم تیغ تو شوم

همچو فواره سرافراز و به خود گریه کنم

۷

سخت ماتم زده ام نوحه گران می خواهم

تا شوندم همه دمساز و به خود گریه کنم

۸

بستم احرام که با نغمه روم همچو خیال

در سراپردهٔ آواز و به خود گریه کنم

۹

شکوه چون مدعیم نیست سعیدا ز کسی

گله از خود کنم آغاز و به خود گریه کنم

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۲۶۲

نظرات