
صفایی جندقی
شمارهٔ ۱۰۹
۱
دور پیمانه را بقایی نیست
عهد جانانه را وفایی نیست
۲
نزد خوبان وفای عاشق را
جاودان جز جفا جزایی نیست
۳
شوق را پایه سخت و پنجه قوی
صبر را پای از آن به جایی نیست
۴
وصل یا مردن است چاره ی هجر
دیگر این درد را دوایی نیست
۵
ریز خونم که در شریعت عشق
کشته را برتو خون بهایی نیست
۶
شکر لله که از عنایت دوست
به دو کیهانم اعتنایی نیست
۷
از تغافل ملامتت نکنم
پادشه را غم از گدایی نیست
۸
پیش بازار حسن زهره ما
مشتری را به کف بهایی نیست
۹
با سهیل ستاره سوز رخش
ماه را تابش سهایی نیست
۱۰
کی تواند کشید در آغوش
مهر و مه را که دست و پایی نیست
۱۱
همه شهرش به جان طلبکارند
با صفایی ترا صفایی نیست
نظرات