صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۱۵۲

۱

صفایی از سر کوی تو کی سفر می‌کرد

اگر فراقش از این ماجرا خبر می‌کرد

۲

گرفت دامنش آخر ز شوم‌بختی‌ها

همان قضیه که عمری از آن حذر می‌کرد

۳

قدم به در ننهادی ز آستان شهود

اگر فراق یکی سر ز غیب بر می‌کرد

۴

به یاد آن رودش جاری اشک از مژه خون

که خاکپای ترا سرمهٔ بصر می‌کرد

۵

هم از نخست اگر پند من شنیدی دل

کجا مرا چو خود اینگونه دربه‌در می‌کرد

۶

به رویم از مژه خوناب دل نیفشاندی

دو دیده گو به رخش ترک یک نظر می‌کرد

۷

ز آشیان نفتادی به دام طایر دل

دو روز اگر همه سر زیر بال و پر می‌کرد

۸

مشبک است ز تیر تو ورنه دل خود را

فراز تیغ توام سینه‌سان سپر می‌کرد

۹

چرا به فراق گذارد کسش صفایی تیغ

به طیب خاطر اگر خامه ترک سر می‌کرد

تصاویر و صوت

دیوان اشعار صفایی جندقی به کوشش سید علی آل داود - تصویر ۲۰۴

نظرات