
صفایی جندقی
شمارهٔ ۱۵۳
۱
خلاف عادت اگر چرخ یاوری می کرد
به خاک کوی توام بخت رهبری می کرد
۲
سری به پای تو چون خاک سودن روزی
شبی ستاره اگر ترک بدسری می کرد
۳
عنایت تو ز حد درگذشت ورنه چه چیز
مرا به جرم و جنایت چنین جری میکرد
۴
نیافت رخصت از آن چشم ورنه دامن وار
دلم به ساق تو با زلف همسری می کرد
۵
رضا به بیع نشد ورنه ماه و ماهی را
به مهر خود ز سر شوق مشتری می کرد
۶
شد از دلایل چشمت درست بر مردم
که سامری هم از این دست ساحری می کرد
۷
مرا زبان فصاحت صباحت توگشود
وگرنه لالی کی آهنگ شاعری می کرد
۸
به لوح روی و خط سبز و خامه ی سر زلف
اگر خطا نکنم مشق دلبری می کرد
۹
به جز غمش که زمانی ز ما کناره نجست
که این زمان به کس آنسان برادری می کرد
۱۰
شدی قبول صفایی ولایتش به خدای
دل از عناد تو هر کو چو من بری می کرد
تصاویر و صوت

نظرات