صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۱۷۳

۱

امان نداد جدایی مرا زمانی چند

که التماس کنم از اجل امانی چند

۲

دلا به سینه ی جانان گذر مکن زنهار

که بسته نرخ نگاهی به نقد جانی چند

۳

عمارت دل ویران مجوی از آن که به هیچ

به باب فتنه دهد خاک خاندانی چند

۴

جز اوکه پرده رخسار کرده کاکل و زلف

هر آفتاب که گسترده سایبانی چند

۵

اثر نکرد در اوآه ما نخورد چرا

بر این نشان همه یک تیر از کمانی چند

۶

زعضوعضو تویا رب چها رود برما

که راندی از مژه بر سینه ام سنانی چند

۷

قدت که غیرت طوبی رخت که رشک ریاض

چو گلبنی است ولی شرم گلستانی چند

۸

زنیم بوسه ی چندت مگر به پای رکاب

عنایتی است نگهداری از عنانی چند

۹

گرفت در همه زلفت دل صفای جای

که دیده غیر تو یک مرغ و آشیانی چند

۱۰

به تار طره ی ترکان تعلقی است

ترا چو مرد رسن باز و ریسمانی چند

تصاویر و صوت

نظرات