صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۱۷۸

۱

به زلف جستم از آن دو خط گریز گاهی چند

ز کید دور قمر یافتم پناهی چند

۲

به خط و طلعت او بین که باغبان بهشت

دو دسته ی گل تر بسته بر گیاهی چند

۳

بیاض جبهه و زخ با سواد زلف تو چیست

دمیده در شب تاریک مهر و ماهی چند

۴

به قد و چهر تو تشبیه سرو و ماه خطاست

مرنج اگر به غلط کردم اشتباهی چند

۵

نداده جان به وفایت ز بخت بد مائیم

به جرم هستی خویش از تو عذر خواهی چند

۶

به بندگی نپذیرد چو من گدایی را

بتی که بنده ی فرمان اوست شاهی چند

۷

بر آنچه که غمت با وجود ما کم و بیش

نکرد آتش سوزان به پر کاهی چند

۸

دل از تطاول عشقم فتاده از تعمیر

گذشت بر ده ویران ما سپاهی چند

۹

کمان چو ساخت صفایی قدت ستیز رقیب

تو نیز بفکنش از پی خدنگ آهی چند

تصاویر و صوت

نظرات