صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۱۸۰

۱

ستاده بر سر راه تو دادخواهی چند

هزار ناله به لب هرکرا ز راهی چند

۲

گناه نقض وفا را به کشتگان چه نهی

کنون که رنجه ی خون بی گناهی چند

۳

چرا به یک نگهم نیم بسمل افکندی

تمام کن عمل ناقص از نگاهی چند

۴

به موج اشک زنم دست و پا و فایده نیست

غریق بحر بلا را خود از شناهی چند

۵

قد خمیده رخ زرد چشم تر لب خشک

به صدق عشق خود آورده ام گواهی چند

۶

به ملک دل غم ترکان جدا جدا همه زیست

نساخت چون به یک اقلیم پادشاهی چند

۷

برون که برد به خبر ترک سر که زین میدان

تهی فتاده ز سر افسر وکلاهی چند

۸

از این خرابه به آن خانه نیست جز قدمی

توقف ار نکنی در حسابگاهی چند

۹

صفایی از کس و ناکس به دوست گردان روی

خلاف عهد مبر سجده بر الهی چند

تصاویر و صوت

نظرات