
صفایی جندقی
شمارهٔ ۱۸۵
۱
اگر سرشک منت خاک راه تر نکند
ترا ز حالت من دیگری خبر نکند
۲
ریاض حسن ترا خرمی است اردی و دی
مگر به باغ تو باد خزان گذر نکند
۳
ستودن تو دریغ آیدم به سنگدلی
ور از هزار فغانم یکی اثر نکند
۴
جفا به اهل وفا خاصه داد خواهان کی
رواست کو ستمت در جهان سمر نکند
۵
به خاکساری ما صد هزارت استغناست
که گفت لابه ی کس در بتان ثمر نکند
۶
مگربه خاک درت خضر آب حیوان را
کند معاوضه کز زندگی ضرر نکند
۷
بر آن سرم که کنم خاک درگهت سر خویش
اگر ز رشک مرا چرخ دربدر نکند
۸
ز بسط و طول صفایی ملول خواهم شد
اگر بیان غم خویش مختصر نکند
نظرات