صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۲۱۲

۱

کار خونریزی لعلت چو به فرجام رسید

ناگهان از دو طرف خط شبه فام رسید

۲

جمع شد خاطرم از زلف پریشان که ز خط

آفتاب مهم اینک به لب بام رسید

۳

گلم آید به نظر خار از آنرو که ز خط

وهن ها بررخت ای سرو گلندام رسید

۴

رخ نبودش خبر از آتش دل ها ناگاه

دود آن سوختگان بین که بدین خام رسید

۵

بردی از زلف چه دل ها به اسیری که ترا

به جزای عمل این دانه از آن دام رسید

۶

هر که بیند خط رخسار تو گوید این است

دوده ی کفر که بر بیضه ی اسلام رسید

۷

حاصل خرمن حسنت به سیه کاری زلف

آخر این خوشه ی خط شد که سرانجام رسید

۸

آنکه جز خار به خاصان رسدی می نرساند

اینک از باغ گلش بهره بهر عام رسید

۹

هیچ و پوچ از خط او رفت صفایی در خط

زانکه هر صبح دمید از پی آن شام رسید

تصاویر و صوت

نظرات