صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۲۲۶

۱

تن از تیمار عشقم مانده بیمار

توچندی بایدم پایی پرستار

۲

پی پرسش به سر وقتم شتابی

اگر گردی ز احوالم خبر دار

۳

بیا بنگر که چون این زار مهجور

به بستر خفته با یک عالم آزار

۴

ز شیرین شربت آن لعل نوشین

ز بس نوشیدم آمد طبع من حار

۵

ز عناب و سپستان تو باید

به تبریدم دوایی برد درکار

۶

مگر زان لب شفا جویم وگویی

نخواهم برد جان زین تاب و تیمار

۷

دل آنجا با وصالت رفته از دست

تن اینجا در فراقت مانده از کار

۸

دل آنجا با خم زلفت هم آغوش

من اینجا با غم هجرت گرفتار

۹

دلم واپس ده ار خونم نریزی

صفایی را از این سودا برون آر

تصاویر و صوت

دیوان اشعار صفایی جندقی به کوشش سید علی آل داود - تصویر ۲۴۲

نظرات