صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۲۲۹

۱

بنگر به تیره روزی من در شمار هجر

نوری فشان ز وصل به شبهای تار هجر

۲

تا چند به زنجیری و با صیقل وصال

ز آیینه ی دلم ننشانی غبار هجر

۳

مرغان به باغ نغمه سراسر خوش از وصول

تبدیل کند تو هم به گل وصل خار هجر

۴

شنعت مران به نقص کفایت همی مرا

گر بستم از وثاق وصال تو بار هجر

۵

از دست من به عنف برون شد زمام وصل

چو نانکه در کف تو نبود اختیار هجر

۶

شد باز وقت آنکه علی رغم مدعی

بسپارمت ز بارگی وصل بار هجر

۷

با قرب دادها برم از امتداد بعد

در وصل شکوه ها کنم از روزگار هجر

۸

کارم تمام خواست رقیب از فراق و من

دیدی چگونه ساختم از وصل کار هجر

۹

دستم رسد اگر به میان وصال باز

کامل نهم جزای عمل در کنار هجر

۱۰

یابی ره وصول صفایی به بزم قرب

برگردد ار طبیعت ناسازگار هجر

تصاویر و صوت

نظرات