
صفایی جندقی
شمارهٔ ۲۴۳
۱
ز مهرم خوب تر آن مهر مهوش
از آن زر خوشترم این سیم بی غش
۲
مرا مگذار با این مایه تردید
مرا مپسند در چندین کشاکش
۳
مده خاکم به باد از خشم و خواری
بزن از رحمتم آبی برآتش
۴
دمی سیرابم آر از لعل خوشاب
گهی سرمستم آر از چشم سرخوش
۵
به خاک افکنده چندین صید و صیاد
هنوزش تیرها قایم به ترکش
۶
پریشان تر شود زلفت که چون خویش
مرا پیوسته می دارد مشوش
۷
هم از طیبش مرا بادامه در پاش
هم از تابش مرا رخساره زرپش
۸
ترا برکتف و کش خوش رام و آرام
مرا چون مار خشمین سخت و سرکش
۹
منت کافی ز عشاق وفا کیش
ترا تنها صفایی بس جفا کش
نظرات