صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۲۵۱

۱

به پای تا سر تسلیم سودمت برخاک

گرفت پایه ی من دست برتری ز افلاک

۲

سرت به پای نهم تا مگر به دست گریم

کنی زگونه ی زردم سرشک گلگون پاک

۳

به ناز و قهر و عتاب از تو برنتابم روی

ولا اتکاء بغیرک و ما ارید سواک

۴

نه با زلال وصالم به عذب کوثر شوق

نه در عذاب فراقم ز تاب دوزخ باک

۵

تویی که هر نگهت کرد صد خم می

فدای خاک رهت باد خون دختر تاک

۶

مرا به کار تو جز کام خشک و دامن تر

چه حاصل از دل غمگین و دیده ی نمناک

۷

نسود دست به دامان دوست تا صد ره

نکردم از پی او چون قبا گریبان چاک

۸

خوشم که کرد چو تن پایمال سم سمند

پس از هلاکم اگر سر نبست برفتراک

۹

خلاص کن چو صفایی به قتلم از غم هجر

که از حیات مرا بهتر است بی تو هلاک

تصاویر و صوت

نظرات