صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۲۶۴

۱

به دل نوید وفا دادم و جفا ز تو دیدم

چه مایه خجلت از این وعده ی خلاف کشیدم

۲

کدام روز شب آمد کدام شام سحر شد

که با خیال تو در کنج خلوتی نخزیدم

۳

مگر به عشق تو از حالتم کسی نبرد پی

ز الفت همه هم صحبتان کناره گزیدم

۴

به رسته ای که ز عشقت فروختند متاعی

کدام درد و بلاکش به نرخ جان نخریدم

۵

شکار ترک کمان دار خویش تا دگری را

نبینم از سر تیرش به پای رشک رمیدم

۶

فزود مهر تو در من خلاف خواهش مردم

ملامتی که به ترک محبت تو شنیدم

۷

فغان که قاتلم از ناز دیرتر به سر آمد

اگر چه زودتر از همگنان به قتل رسیدم

۸

به دست نامدم ازکفر و دین طریق ترقی

هر آنچه در ره ی کوشش به فرق جهد دویدم

۹

مراد خویش نیابم ز میر کعبه صفایی

عبث نه پیر خرابات را به صدق مریدم

تصاویر و صوت

نظرات