
صفایی جندقی
شمارهٔ ۲۶۶
۱
من اول ره که رفتار تو دیدم
به درد این گرفتاران رسیدم
۲
به دستی دامن از دستم کشیدی
که از دستت گریبان ها دریدم
۳
به هشیاری شکستم شیشه و جام
شراب از چشم سرمستت کشیدم
۴
ز قتلم تا دگر نایی پشیمان
به زیر تیغت اینسان آرمیدم
۵
شهم در ششدر نرد غمت مات
به دل تا مهره ی مهر تو چیدم
۶
به میدان بلا از تیر مژگان
چو ابروی کمان دارت خمیدم
۷
ز حرمان من آخر حاصلت چیست
مکن چندین خدا را ناامیدم
۸
فشانم باد را برخاک ره جان
رساند از وصالت گر نویدم
۹
به شوق قتل خود زان دست مخضوب
نماید تیغ خنجر برگ بیدم
۱۰
به قیدی دل برو بستم صفایی
که از قید دو عالم وارهیدم
تصاویر و صوت

نظرات