صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۲۸۴

۱

به لب رسید به جانان رسید تا جانم

چه خوش به وقت به بالین رسید جانانم

۲

شکست دست و غمم تخته بند هجران ساخت

عجب مبین که قبا ننگری گریبانم

۳

به رحمت ازلی یابم از مرض بهبود

طبیب کو نکند سعی سوی درمانم

۴

نهد به زخم درون مرهمم حکیم خبیر

خبر دهید به جراح گول نادانم

۵

زوال یافت اگر منادیم خود ازخاطر

عوض رسید ز غم نعمتی فراوانم

۶

رسدعنایت غیبی به داد سوختگان

چه غم که داد ندادند اهل دورانم

۷

امیدوار و دل آسوده ام به خاطر جمع

که کارهای پریشان رسد به سامانم

۸

کسیم گر نخورد غم کشیده باد مدام

به فرق سایه فضل خدای سبحانم

۹

معاشران همه کافر اگر نیند چرا

کنند رنجه مرا من خود ار مسلمانم

۱۰

به ذیل لطف خدایی زنم صفایی چنگ

گر احتساب نفرمود عدل سلطانم

تصاویر و صوت

نظرات