صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۲۹۸

۱

صرف شد عمر گرانمایه به جمع زر و سیم

و اندرین رسته نگیرند به جز قلب سلیم

۲

وای زین خجلت و خوف و خطر و خبط و خطا

که امانم همه باک است و امیدم همه بیم

۳

سفرکوی تو حد نیست گدایی چو مرا

مگرم بدرقه ی راه کنی لطف قدیم

۴

جهل من بین که بدین ضعف و حقارت رفتم

زیر باری که ابا جست از آن عرش عظیم

۵

خلق را خلق کریم تو و اوصاف حسن

حجتی بود مبین ز آیت احسن تقویم

۶

روی دل در دو جهان تافت زهر رتبه مقام

هر که گردید به خاک سر کوی تو مقیم

۷

در بهشتم همه جا تا بودم قرب جوار

که شراری است مرا ز آتش هجر تو جحیم

۸

نام پرهیز مبر لاف کرامات مباف

که صفایی تو نه ای قابل اکرام کریم

۹

شرک را عار ز توحید تو با این تمکین

کفر را ننگ ز اسلام تو با این تسلیم

تصاویر و صوت

نظرات