صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۳۰۴

۱

غمت گرفت فضای دلم چنان که در آن

نمانده یکسر مو جای فکرت دگران

۲

به قید زلف تو دل تا کمند الفت بست

گسست رشته مهر و وفای سیم بران

۳

مثال موی و میانت مرا رود ز نظر

اگر دقایق حکمت رود به گوش گران

۴

ملامتم نکند هرکست که دیده و لیک

منت چگونه نیابم به چشم بی بصران

۵

تو بی پدر صنم آن دختری که مادر دهر

ز شوی خویش خجل شد ز زادن پسران

۶

سبک شمردی ومیثاق مهر بشکستی

مگر محبت ما بود بردل تو گران

۷

رسان به قافله سالارم از طریق خلوص

اگر چه بس عقب افتاده ام از هم سفران

۸

خجل مخواه به دل خواه دشمنم ای دوست

بپوش عیب صفایی ز چشم بی هنران

تصاویر و صوت

نظرات