
صفایی جندقی
شمارهٔ ۳۱
۱
بنده ی خاک درم عالم ربانی را
قبله ی اهل نظر کامل کرمانی را
۲
به تماشاگه ی جان پی نبری با همه نور
تا ز تن برندری پرده ی ظلمانی را
۳
شیخ اسلام برافراخت چو خود رایت کفر
منتظر از چه زیم فتنه ی سفیانی را
۴
با چنین نادره اسلام خوش آن شرک قدیم
نسبتی نیست به هم ناصب و نصرانی را
۵
دیده ام تا حرم از دیر چه صوفی چه فقیه
کافری چند به خود بسته مسلمانی را
۶
جاهلم نیز بخوانی اگر ای پیر حرم
برتو ترجیح سزد راهب ویرانی را
۷
مالک عرش خودآیی چو صفایی سازی
قلب رحمانی اگر قالب شیطانی را
تصاویر و صوت

نظرات