
صفایی جندقی
شمارهٔ ۳۱۴
۱
لبی زان لعل جان پرور کشیدن
به از صد جامم از کوثر کشیدن
۲
مرا با نشأه این لعل نوشین
نشاید منت از شکر کشیدن
۳
فزون از هر شرابم سر خوشی خاست
می از جام تو سیمین برکشیدن
۴
بنازم صنع استادی که آموخت
به ابروی تو این خنجر کشیدن
۵
ترا هرگز بدین حسن خداداد
نزیبد منت از زیور کشیدن
۶
مرا هم نیز با این اشک و سیما
چرا منت ز سیم و زر کشیدن
۷
به یک ره خون به خاکم ریز تاکی
توان خجلت ز چشم تر کشیدن
۸
برو صوفی که بهر فسق پیدا
از این دلق ریا برسر کشیدن
۹
مرا کآمد شبان فرقتت پیش
نباید عقبه ی محشر کشیدن
۱۰
صفایی را که شادی در غم تست
چرا رنج از ره ی دیگر کشیدن
تصاویر و صوت

نظرات