صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۳۴۸

۱

دوش مرا در غم تو همدم و هم رای

آه سبک خیز بود و اشک گران پای

۲

تا سحر از سینه خاست آه فلک سوز

تاکمر از دیده ریخت اشک شمرزای

۳

مقروح افتاد هم زگریه مرا چشم

مجروح افتاد هم ز ناله مرا نای

۴

گاه به خاکم نشست اشک زمین سیر

گه به سپهرم گذشت آه فلک سای

۵

اشک جهانگیر من دوید بهر جوی

آه فلک گرد من رسید بهر جای

۶

بسترم از آب دیده ماند تراتر

پیکرم از تاب سینه سوخت سرا پای

۷

رفت به چرخم فغان هاویه پیوند

ریخت به خاکم سرشک بادیه پیمای

۸

دیده ام از افتراق گریان چون ناو

سینه ام از التهاب نالان چون نای

۹

شب همه هم راز و هم نشین صفایی

ناله ی جانکاه بود و اشک غم افزای

تصاویر و صوت

نظرات