
صفایی جندقی
شمارهٔ ۳۵
۱
در عهد غیر دلبر پیمان گسست ما
درد ا ز حسرت دل پیمان پرست ما
۲
تا آرمت به مهر کنم با رقیب صلح
از بخت شوم خانه خصم است بست ما
۳
مغرور هوش خود مشو ای دل که دیده ایم
صد مرد برنیامده با ترک مست ما
۴
افتاد عاقبت سر زلفش به دست غیر
دیدی که جست ماهی دولت ز شست ما
۵
شهری ز ملک خویش به تاراج داده اند
فتحی نکرده اند بتان در شکست ما
۶
بادش به دست باده کوثر ز دست حور
گر شحنه این پیاله نگیرد ز دست ما
۷
خط رست وکار بوسه ز لعلش به کام شد
شکر به یمن دمید از کبست ما
۸
انکار عشق ما کند آری بود غریب
معنی به چشم عابد صورت پرست ما
۹
از جان نصیحت تو صفایی کنیم گوش
روزی اگر زمام دل آید به دست ما
نظرات