صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۳۵۵

۱

تاهمچو من از عشق گرفتار نگردی

از کشمکش هجر خبردار نگردی

۲

هرگز نشماری غم عشاق به یک مو

تا بسته ی آن طره طرار نگردی

۳

کارت به طبیبان جفا پیشه نیفتاد

کآگاه ز حال دل بیمار نگردی

۴

چون زلف سیه روز و پریشان شوی ای دل

زنهار دگر گرد رخ یار نگردی

۵

دامن مکن آلوده به خون دلم ای خواب

پیرامن این دیدهٔ بیدار نگردی

۶

ترسم که بسوزی تو هم از آتشم ای غم

گرد دل پرتاب و شرربار نگردی

۷

سر در قدم یار عزیزت نکند جای

تا خاک صفت در ره او خوار نگردی

۸

بر حیرت من بین و از آن روی نظر بند

تا فتنهٔ آن جادوی سحار نگردی

۹

تا سینه ز فکر رخ و زلفش نکنی پر

خالی ز خیال بت و زنار نگردی

۱۰

ز آن می که صفایی اثرش بی خودی آمد

شرط خرد آن است که هشیار نگردی

تصاویر و صوت

نظرات