صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۳۷۷

۱

روی در پرده نهان کرده پری

که مبادا دلش از دست بری

۲

آهم از حسرت ماهت همه شب

بر ثریا شد و اشکم به ثری

۳

نیست جز چشم من و طلعت تو

پرده داری که کند پرده دری

۴

سر و جان در قدمت خواهم باخت

بخت نیکم کند ار راهبری

۵

دیده تا دل به لبت بست مرا

بهره ای نیست به جز خون جگری

۶

چین ازین و آن دگر از چین این است

فرق زلف تو و مشک تتری

۷

می درد پرده ات ای گل زنهار

پیش آن روی مکن جلوه گری

۸

زلف برگرد رخش از دو طرف

درنگر فتنه ی دور قمری

۹

دل صفایی ز کفش نتوان برد

برو از کف بنه این حیله وری

تصاویر و صوت

دیوان اشعار صفایی جندقی به کوشش سید علی آل داود - تصویر ۳۲۵

نظرات