
صفایی جندقی
شمارهٔ ۳۹۰
۱
بدین لطف و وفا و مهربانی
نداری چاره ای از دل ستانی
۲
از این صورت چه حیرتها دهد دست
که دارد صورتی چندین معانی
۳
مرا رخ زعفرانی شد ز حسرت
ترا تا گونه گردید ارغوانی
۴
شدم ز آرایش رویت پریشان
بهارت کرد بر شاخم خزانی
۵
بدین صورت اگر بودی در آن عهد
کشیدی خامه بر تصویر مانی
۶
دهم یاقوت را نسبت بدان لعل
چه حاصل کو نداند نکته دانی
۷
به دندان توگوهر را چه پیوند
کجا او راست این شکر فشانی
۸
شباهت غنچه راکی با دهانت
که او را نیست این شیرین زبانی
۹
به دوزخ با تو ایم بی تو لیکن
نمی خواهم بهشت جاودانی
۱۰
صفایی گر نمیری در ره دوست
ثمر چبود ترا زین زندگانی
نظرات