صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۴۸

۱

به توصیف تو از فرط صباحت

نیفزود از ستایش جز قباحت

۲

به لعلت در حلاوت قیمتی داشت

اگر بودی شکر را این ملاحت

۳

نماند بدر رخشانت در اخلاق

ندارد نطق تا داند فصاحت

۴

اگر این است آن درج نمکسود

بسا ناسور خواهد شد جراحت

۵

به هم چشمیت عبهر آمد از باغ

به جیبش سر در افتاد از وقاحت

۶

بیا از من شنو اوصاف خود را

که در هر کشوری کردم سیاحت

۷

نظیرت را نجستم در تنزه

ندیدت را ندیدم در سماحت

۸

به دل تخم غمت اشکم ثمر داد

عجب محصولی استم زین فلاحت

۹

غریق موج اشکم تن بدین تاب

سمندر را بیا بنگر سباحت

۱۰

صفایی جان به حسرت دادم آخر

کتابت ختمم آمد زین صراحت

تصاویر و صوت

نظرات